شعر مهدوی - 2

شعر مهدوی - 2

شعر مهدوی - 2

شعر مهدوی - 2

شعر مهدوی - 2
شعر مهدوی - 2
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چند خط با مادرم درد دل كردم... مادر بساط اشك و دعا را بپا بكن سجاده پهن بكن خدا را صدا بكن

 

چند خط با مادرم درد دل كردم...

مادر بساط اشك و دعا را بپا بكن

سجاده پهن بكن خدا را صدا بكن

تسبيح خود دوباره به دستت بگير و باز

بعد از نماز، دست به سوي خدا بكن

فهميده اي تو هم كه گره خورده كار من

دل دل نكن بيا گره بسته وا بكن

مادر تمام كار دلم لنگ يك دعاست

تو مادري... بيا پسرت را دعا بكن...

مادر براي من ز خدا هر چه خواستي

پس گير و بعد از اين طلب كربلا بكن

مادر صداي من كه به جايي نمي رسد

سجاده پهن كن تو خدا را صدا بكن...


تعداد بازديد : 184
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 6:00
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ساقي رضا بيا مي و پيمانه ام بده همچون كبوتران حرم دانه ام بده ساقي رضا بيا و اساسم خراب كن

 

ساقي رضا بيا مي و پيمانه ام بده

همچون كبوتران حرم دانه ام بده

ساقي رضا بيا و اساسم خراب كن

هي مي بده وجود مرا پر شراب كن

ساقي ز مي مضايقه با اين گدا نكن

يك لحظه ساغر از لب خشكم جدا نكن

ساقي پياله پر كن و در پيكرم بريز

هر چند جام يك قدحي بر سرم بريز

ساقي رضا پياله ي ديگر به من بده

گيرايي اش كم است كوثر به من بده

يك كاسه ي سفارشي از جام هل اتي

از آن سبو كه جمله بنوشند كبريا

دردي كشي بس است لبريز كن سبو

آنقدر مي بده كه بگيرم ز مي وضو

پيمانه نه ، قباله ي ميخانه ام ببخش

عقلم بگير منصب ديوانه ام ببخش

امشب بيا تمام كن لطف خود به من

ميخانه را سند به گداي حرم بزن

آري زياده خواهم و لبريز خواهشم

دست از طلب ز ساحت ساقي نمي كشم

ساقي رضا پياله و پيمانه را بهل

اصلا سبو و ساغر و ميخانه را بهل

ساقي خودت بيا ، مي و ساغر بهانه اند

تنها تويي حقيقت و جز تو فسانه اند

شعر از محمد هاشم مصطفوي

 


تعداد بازديد : 219
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:59
نویسنده:
نظرات(1)
مشاهده ادامه مطلب
آمده ام عقده ی دل وا کنی گم شده ام بلکه تو پیدا کنی خورده گره باز کلاف دعا لطف کن

 

آمده ام عقده ی دل وا کنی


گم شده ام بلکه تو پیدا کنی


خورده گره باز کلاف دعا




لطف کنی این گره را وا کنی




پای شفا نامه یک امضا کم است




آمده ام تا تو یک امضا کنی




مرده به درگاه تو آورده ام




منتظرم کار مسیحا کنی




ای نفست خالق صد ها مسیح

دم بده تا خلق مسیحا کنی




من به امیدی به درت آمدم




دوست ندارم اگر اما کنی...!


تعداد بازديد : 415
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:59
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
یک شب سرد و دلی پر درد و چشمی اشکبار ظلمت و تاریکی و شمعی خموش و هجر یار خانه ای پر حسرت و پر

 محمد هاشم مصطفوی

یک شب سرد و دلی پر درد و چشمی اشکبار

ظلمت و تاریکی و شمعی خموش و هجر یار

خانه ای پر حسرت و پر از غم و پر از سکوت

دل پر است از عقده ها و نعره ی دیوانه وار

می خزد بر روی دفتر با خطی پر غم قلم

گوییا او هم شده از هجر دلبر داغدار

شهر را غربت گرفته سرخ گشته آسمان

آه بلبل هم بنالد گوییا بر شاخسار

واژه هجران شده کابوس این شب های تلخ

خستگی خسته زهجران بیقراری بیقرار

مرد و زن پیر و جوان شاکی ز رسم این جهان

روزگار حتی نماید شکوه از این روزگار

چهره ها درهم پریشان بی حواس و بی هدف

چشم ها گریان و دل ها زین غم دوری فکار

جاده چشمش در ره است آری گمانم منتظر

مانده تا شاید رسد از راه مردی تکسوار

یک جهان دارد نگاهی سوی راهی تا کسی

آید و خطی کشد بر روی حرف انتظار

کافر و مومن ندارد خسته ایم از ظلم شب

بس کن این هجران سحر را با دو چشمانت بیار

يا علي گويان بيا تا باز هم نازل شود

لا فتي الا علي لا سيف الا ذولفقار


تعداد بازديد : 143
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:58
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
نذر حضرت مسلم(ع) سفیر غریب سیدالشهدا(ع) در کوفه ======== سلام سید و آقای من حسین جانم بروی لب ت

 

نذر حضرت مسلم(ع) سفیر غریب سیدالشهدا(ع) در کوفه

========
سلام سید و آقای من حسین جانم
بروی لب توئی آوای من حسین جانم

نوشته ام که بیائی ولی نیا آقا
کمر به قتل تو بستند مردم اینجا

نیا به کوفه حسین جان که نقشه ها دارند
همه به خانه شیطان برو بیا دارند

به قدر دانه گندم مرا فروخته اند
نیا به کوفه حسین جان که کیسه دوخته اند

امان ز کوفه فقط شکلشان به مردان است
به وقت سنگ پراندن نشانه دندان است

و شمر خنجر خود را چقدر تیز میکرد
و استخوان به کفش بود و ریز ریز میکرد

نوشته ام که بیائی نیا زبانم لال
برای کشتن تو کنده اند یک گودال


تعداد بازديد : 476
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:53
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
نزدیک حرم شدیم و باران آمد بحبوحه ی پائیز بهاران آمد این ابر ِبروی صورتم مستی کرد انقدر که

 

نزدیک حرم شدیم و باران آمد

بحبوحه ی پائیز بهاران آمد

این ابر ِبروی صورتم مستی کرد

انقدر که بارشش به دامان آمد

در حال خوش مستی بین دو حرم

فریاد زدم گدای ایران آمد

داماد بزرگ کشور ما هستی
از کشور همسر تو مهمان امد

در حالت احتضار بودم کانجا

چشمم به حرم خورد به تن جان آمد

خشکیده شدم ز بس ندیدم باران

نزدیک حرم شدیم و باران آمد

==========

در شهر حرم هوا چه بارانی بود
بین دوحرم دلم چه طوفانی بود

مـا بین سخنها همگی میگفتند
دور و برتان چقدر ایرانـــــــی بود


تعداد بازديد : 142
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:52
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
قلب را در بیقراری ساختند فاز چشمم را بهاری ساختند انتظارت افضل الاعمال من

 ایمان کریمی 

قلب را در بیقراری ساختند

فاز چشمم را بهاری ساختند

انتظارت افضل الاعمال من

<هر کسی را بهر کاری ساختند>


تعداد بازديد : 167
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:51
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
اگر شوم دمی از غیر من رها ، حالاست دوباره لحظه جان دادن ولی خداست دوباره فتنه پستان ، دوباره

 

اگر شوم دمی از غیر من رها ، حالاست

دوباره لحظه جان دادن ولی خداست


دوباره فتنه پستان ، دوباره بیعت شوم

دوباره غربت حیدر ،چرا علی تنهاست


مگر نه اینکه همه بیعت دلی داریم

اگر امام زمان نیست ، ما ولی داریم


دوباره فتنه پستان دوباره جام بلا

وجام زهر به دستان دشمن مولا


بیار باره که باید سوار شد امشب

به قصد دشمن حیدر قرار شد امشب...


...دوباره خطبه زینب شود شروع قیام

قلم به کف بنویسیم تا شود اعلام ...


اگر امام زمان نیست ما ولی داریم

وباز بر لبمان ذکر یا علی داریم


تعداد بازديد : 116
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:50
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
داغ داری ، ولی جگر... ، ای وای ذکر شبهات تا سحر ... ، ای وای گریه کردی تمام کودکی ات یاد مادر

ایمان کریم

داغ داری ، ولی جگر... ، ای وای
ذکر شبهات تا سحر ... ، ای وای

گریه کردی تمام کودکی ات
یاد مادر ، پدر ، گذر ... ، ای وای

مادرت بی دفاع بود آنجا
پس چرا اینهمه نفر...؟؟ ای وای

احتیاجی به زهر جعده نبود!!
جگرت پاره گشته ، در ... ، ای وای

چه گریزی زدی به کرببلا
ذکر لایوم و یک خبر ... ، ای وای

توکریمی ، کریم زاده تو
میشود بر عمو سپر ... ، ای وای

تا که افتاد روی صدر حسین
حرمله ، آخرین سه پر ... ، ای وای

می روی پیش مادرت امشب
زخم داری ! ، ولی جگر ... ، ای وای


تعداد بازديد : 134
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:50
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
عاشقانه ترین غزل مــــــ♥ـــادر عشق شیرین تر از عسل مـ♥ـادر دوست دارم تو را به قاعده ی ثا

 

عاشقانه ترین غزل مــــــ♥ـــادر

عشق شیرین تر از عسل مـ♥ـادر


دوست دارم تو را به قاعده ی

ثانیه ثانیه بغل مـــــــــ♥ــــــادر


روی دوشت به اوج می رفتم

زیر پاهای تو زحل مــــــ♥ـــادر


عمر شیـــرین مثل قندت را

کرده ای پیش پام حل مـ♥ـادر


مــزه بوسه های بر دستت

در حلاوت چه بی مثل مـ♥ــادر


من کجا ؟ وصف تو کجا ؟ هستی

شعر ناب خدا ، غــــزل ، مـــ♥ـــادر . . .


تعداد بازديد : 174
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:49
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
جشن اشک است و روی صحن دلم غصه ها می کنند آشوبی می شود باز در هوای ضریح آرزوهای من طلاکوبی د

 

جشن اشک است و روی صحن دلم
غصه ها می کنند آشوبی
می شود باز در هوای ضریح
آرزوهای من طلاکوبی


دسته دسته فرشته می آید
سمت قبری که در تصوّر من
موج اشک است جاری از چشمم
موج خون جاری از دل پُر من


جام گلدسته و شراب اذان
وقت احیای صد مسیح رسید
اشهد انَّهُ نبی ... دستم
ششمین گوشه ی ضریح رسید


ششمین گوشه : بارگاه شرف
قبر مردی به وسعت یک دشت
حیدری در حرای هیزم کین
می برد رنگ جرأت یک دشت


گوشه ی آخر ضریح حسین!
حضرت لحظه های طوفانم!
یابن ارباب ! کن پذیرایی
چند بیتی که روضه مهمانم:


این علی گفتنت چه دردسری ست
خونشان را به جوش می آری
روی شمشیر می شوی تشییع
(( زیر این تیغ ها کمر داری؟ ))


در رکوعی ز نیزه ای که زدند
سجده ی تیغ ها به سینه ی توست
مسجد حضرت رسول اینجاست
یثرب کربلا مدینه ی توست


ششمین گوشه بارگاه تو نیست
تو مزارت تمام این صحراست
بارگاهت مزار فاطمه است
وارث بی نشانی زهراست


ششمین گوشه! تشنه ام تشنه
یک شتر باده بار کن ساقی
بیم موج است و هول این گرداب
تو به کشتی سوار کن ساقی


تعداد بازديد : 178
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:47
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
مصیبت هایشان بی انتها بود برای زینب این هم کربلا بود سه آیه : میخ ، سیلی ، زخم بستر همین ها کوثر

 

مصیبت هایشان بی انتها بود
برای زینب این هم کربلا بود
سه آیه : میخ ، سیلی ، زخم بستر
همین ها کوثر آن روزها بود


تعداد بازديد : 117
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:46
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
گفتند جهانی از غمت مجنون است گفتند همه جهان به تو مدیون است گفتند قلوب عاشقانست حرم قلبم شده قتلگ

 

گفتند جهانی از غمت مجنون است
گفتند همه جهان به تو مدیون است
گفتند قلوب عاشقانست حرم
قلبم شده قتلگاهت از بس خون است


تعداد بازديد : 199
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:46
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
طفل دل را به نیل اشک سپرد زائری که رسید خسته حرم باور چشمهای او نشدند گنبد تو ، دل شکسته ، حرم

 

طفل دل را به نیل اشک سپرد
زائری که رسید خسته حرم
باور چشمهای او نشدند
گنبد تو ، دل شکسته ، حرم


دست خود را به روی سینه گذاشت
السّلامُ علیکَ یا خورشید
در شلوغی گریه ها چشمم
به ضریح نگاه تو نرسید


خسته ام ، حاجت همه دِه را
روی دوشم برایت آوردم
التماس دعای مردم را
به امید دعایت آوردم


حجّ امثال من ! نگاهی کن
دور ما غصّه ها طواف کنند
آرزوهای ما به امیدت
دور کرب و بلا طواف کنند


کعبه ای و کنار دست خودت
چقدَر زمزم غمین داری
اینهمه اشک و حاجت و گریه
این همه ناله ، این همه زاری...


کربـلای فقـیرترهـایی
نه فقط کعبه ی فقیرانی
قبله ی هفتم زمین هستی
هشتمین شاهراه ایمانی


تعداد بازديد : 105
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:43
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
بخوان دین دست دنیادوستان است بخوان از غربتی که بی امان است چه آیات نفیسی داری ای سر! که جنس چوب ر

 

بخوان دین دست دنیادوستان است
بخوان از غربتی که بی امان است
چه آیات نفیسی داری ای سر!
که جنس چوب رحلت خیزران است

 

 

بر نیزه سرش بود و صعودی خونین
شمشیر و تنش بود و شهودی خونین
ارثی ز علی داشت که تأویلش کرد
انگشتر داد در سجودی خونین

 

لب را به لب پر شرر نی مگذار
پا در سفر پر خطر نی مگذار
رحمی به دل رباب کن، مادر توست
ای سر! تو دگر سر به سر نی مگذار


تعداد بازديد : 184
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:41
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
دست برداشتن از شعر برایم سخت است چند وقتیست که از شعر جدایم، سخت است حال، این طبع جوانمرگ رسیده بح

 

دست برداشتن از شعر برایم سخت است
چند وقتیست که از شعر جدایم، سخت است
حال، این طبع جوانمرگ رسیده بحیات
رود این بحر رسیده ست بدریای فرات
واژه هایم همه در حال حساب غم تو
بیتهایم همگی خانهخراب غم تو
همۀ قافیه هایم بتو می اندیشند
تک تک ثانیه ها هم بتو می اندیشند
بین اوراق لهوفت نفسی مهموم است
اشک هم از غم این روضه بخون محکوم است
شاه شمشادقدان! خسرو خونین کفنان!
که نداده ست نگاهت به اماننامه امان
آه از آن نسبت دوری که در این نزدیکیست
عمق این روشنی صلح فقط تاریکیست
آن امان نامه نمیخواست برادر باشی
و نمیخواست کنون زائر مادر باشی
آن امان نامه نمیخواست تو سقا باشی
وعدۀ آب دهی راهی دریا باشی
تو ولی مشک بدوش حرمی عطشانی
تیرباران شدۀ کینۀ نامردانی
تو و فریاد "أحامی أبداً عن دینی"
آه از این طایفۀ کفر چه ها میبینی
تیرباران شد و بی جانی و در خون غلتان
"شیر سرخ عربستانی" و در خون غلتان
تیرباران شدنت قد کمان میخواهد
دیدن یار بخون خفته توان میخواهد


تعداد بازديد : 146
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:40
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
سر غم دارد امشب زخم هایم چه ماتم دارد امشب زخم هایم بیا ای طعم تنهایی ام ای عشق نمک کم دارد

 

سر غم دارد امشب زخم هایم

چه ماتم دارد امشب زخم هایم

بیا ای طعم تنهایی ام ای عشق

نمک کم دارد امشب زخم هایم


تعداد بازديد : 201
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:37
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
برای دیدن رویت چقدر لک زده ام به حجم تنگ دلی که ... به خون شَتَک ،زده ام دخیل بسته به نام

خانم موسوی

برای دیدن رویت چقدر لک زده ام

به حجم تنگ دلی که ... به خون شَتَک ،زده ام



دخیل بسته به نامت قنوت هر شبه را

برای صبح ظهورت،"یقین شک زده ام "



سماع می کنمت بی هراس فاصله ها

منی که طعنه به پرهای شاپرک زده ام



نقاب روی نقابم کشیده ام، افسوس!

همیشه اول قصه به خود کلک زده ام



برای از تو سرودن هنوز نا کوکم

اگرچه زخمه به " یا لیتنی معک " زده ام



تمام سهم خیالم پُر از هوای تو شد

تمام ثانیه های دلِ فلکزده ام



بیا ترنم خیس بهار را بچکان

به التماس دعای لب ترک زده ام

***

دلم عقیق یمن می شود ، یقین دارم

اگر که سنک دلم را شما محک بزنی !


تعداد بازديد : 119
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:37
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
محمد مرتضایی سکوت جاده لبریز است از اعجازهای سرخ وروح حادثه در حسرت پروازهای سرخ گلوی

 

محمد مرتضایی


سکوت جاده لبریز است از اعجازهای سرخ

وروح حادثه در حسرت پروازهای سرخ



گلوی فاجعه تصنیف های تازه می خواند

شروع سانحه پیدااست از آوازهای سرخ



زمین در انتظار مبهمی بی تاب می گردد

زمان حادثه دردست دست اندازهای سرخ



صداها در گلو خفتند از هول نهیب شب

اسیر دشنه های مرگ مانده رازهای سرخ



شکاف شانه های زخمی مردان این قریه

نشان زخمه ی مضراب ها بر سازهای سرخ



اگرچه گشت مصلوب توهّم باور این قوم

ولی انگار نزدیک است آن اعجاز های سرخ



دو چشم جاده بی تاب عبوری سبز تا بیند

شروع حادثه پایان آن آغازهای سرخ


تعداد بازديد : 161
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:36
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ای تیر بیا تشنه به خونم هستی تو کشته و مرده و جنونم هستی من عاشق شش ماهه ی این میدانم ای ت

 

ای تیر بیا تشنه به خونم هستی

تو کشته و مرده و جنونم هستی

من عاشق شش ماهه ی این میدانم

ای تیر بیا که آزمونم هستی


تعداد بازديد : 125
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:36
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ليست صفحات
تعداد صفحات : 6
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف